نویسنده: علی اسلامی




 

1. سیمیا (1) از صادق‌ترین مصادیق سحر است. (2)
2. برخی افسانه‎‌ها و قصه‌های خرافی درباره هاروت و ماروت نقل شده و به فرشتگان نسبت داده شده که با نص قرآن مخالف است، زیرا نص قرآن بر نزاهت فرشتگان و طهارت ساحت آنان از آلودگی‌ها و پلیدی‌ها دلالت دارد. (3)
3. روایت متواتر یا واحد محفوف به قرینه‌ی قطعی [در باب تفسیر] حجت است؛ اما غیر آن حجیت ندارد، گرچه در فقه و اثبات احکام شرعی فرعی، چنین خبری اگر موثوق الصدور باشد حجت است. (4)
4. انسان مؤمن میان دو هدایت فطری و کسبی قرار دارد، چنان که کافر و منافق بین دو گمراهی است. (5)
5. در حدیث مَن فَسَرَّ القُرآنَ بِرَأیِهِ (6) اضافه (رأی به ه) به معنای اختصاص، انفراد و استقلال است؛ بدین معنا که تفسیر قرآن به تبیین کلام بشر قیاس شود و مفسر بخواهد تنها با قواعد شناخته شده‌ی حاکم بر محاورات برای کشف مقصود خداوند قرآن را بفهمد. مفسر نباید در فهم قرآن از روش متعارف پیروی و به ابزاری که برای فهم کلام دارد، بسنده کند؛ زیرا قرآن همانند کلام بشر نیست، بلکه سخنی است که در عین جدا بودن بخش‌های آن از یکدیگر، اجزایش به هم پیوسته است:
یَنطِقُ بَعضُهُ بِبَعضٍ و یَشهَدُ بَعضُهُ عَلَی بَعضٍ (7)
این از آن رو است که قراین و شواهد فهم یک آیه در آیات دیگر وجود دارد و بدون ملاحظه‌ی سایر آیات نمی‌توان آیه‌ی مورد نظر را تفسیر کرد. در غیر این صورت، مفسر به دام تفسیر به رأی می‌افتد.
به عبارت دیگر، قرآن در مقام بیان و تفهیم مقاصد خود، روش ویژه‌ای دارد که کاملاً با سایر روش‌های متفاوت است. پس رجوع به یک آیه با ابزارهای عادی فهم کلام بشر، بدون ملاحظه‌ی آیات مناسب، مفسر را به تفسیر به رأی می‌کشاند. حاصل این که استقلال در تفسیر و اعتماد مفسر به خود و رجوع نکردن به قرآن برای فهم قرآن، درست نیست. نیز اتکا به انس و عادت در فهم قرآن راه را برای مفسری که در پی یافتن مقاصد قرآن است، مشوش می‌کند.

استاد معرفت:

سخن علامه در این جا تحقیقی بایسته و عمیق در روش فهم قرآن است و کلام وی در تعریف «تفسیر به رأی» به واقعیت نزدیک‌تر از رأی دیگران است و دو دلیل بر ترجیح نظر ایشان هست ... . (8)
6. تعبیر إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ در آیاتی مانند آیه‌ی 6 سوره‌ی بقره، ویژه‌ی کافران معاند و ستیزه‌گر با دین است و درباره‌ی همه‌ی کافران نیست، وگرنه باب هدایت بسته می‌شد؛ در حالی که قرآن پیام هدایت می‌دهد (ینادی بخلافه). تعبیر الَّذِینَ آمَنُواْ نیز هر جا بدون قرینه به کار رود، مراد از آن، مسلمانان صدر اول است. (9)
7. برخی رفع و نتوق (افراشتن) کوه طور بر سر بنی اسرائیل را که در آیات 63 سوره‌ی بقره: وَإِذْ َرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ و 171 سوره اعراف وَإِذ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ آمده، تعنیف (10) بر تکلیف و موجب سلب آزادی دانسته‌اند. (11)
8. آیه‌ی مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا ... (12) شامل نسخ و تبدیل در تشریع و تکوین هر دو می‌شود، چون تعلیل ذیل آیه: أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ عام است. (13)
9. آیه‌ی قصاص: وَلَكُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (14) با وجود اختصار، ایجاز، کمی حروف، سلامت لفظ و صفای ترکیبش از بلیغ‌ترین تعبیرها و بلندترین کلمات است. (15)
10. واژه‌ی معروف در آیه‌ی وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ (16) بدین معنا است: آن چه انسان‌ها مطابق فطرت اصیل خود آن را می‌شناسند و به آن انس دارند.

استاد معرفت:

علامه طباطبایی این مدعا را بر پایه‌ی اصولی متین به طور مستوفا شرح داده است، پس به آن مراجعه کن. (17)

11. استاد معرفت:

علامه طباطبایی در تفسیر «متشابه» تا شانزده معنا ذکر کرده، سپس به تبیین آن‌ها پرداخته است.
12. علامه طباطبایی سبب وقوع تشابه در قرآن را (که در آیه‌ی 7 سوره‌ی آل عمران آمده) تبیین معارف بلند با الفاظ و اسلوب‌های رایج محاوره می‌داند. (18)
13. درباره‌ی «ازدواج فرزندان حضرت آدم (علیه السلام)» روایات گوناگونی رسیده که مفاد برخی از آن‌ها «ازدواج برادر و خواهر» و همین، مطابق ظاهر قرآن است. (19)
14. در آیه‌ی وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ (20) به دلالت سیاق، ضمیر در مَوتِهِ به حضرت مسیح (علیه السلام) بازمی‌گردد.

استاد معرفت:

علامه طباطبایی در این جا نظر و رأی دقیقی در دلالت سیاق بر بازگشت ضمیر در قَبلَ مَوتِهِ به حضرت مسیح (علیه السلام) دارد. (21)
15. مخاطب حقیقی و اصلی آیه‌ی وَإِمَّا یُنسِیَنَّكَ الشَّیْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (22) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست، بلکه در این گونه خطاب‌ها از باب ایاک اعنی و اسمعی یا جاره مخاطب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مراد، دیگران هستند. (23)
16. برخی (فریابی و غیر او) از علی (علیه السلام) نقل کرده‌اند که آیه‌ی الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ (24) درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) و یاران او است و درباره‌ی امت اسلامی نیست؛ ولی چنین روایتی با اصول استخراج شده از کتاب و سنت سازگار نیست و آیه در دلالتش عام است. (25)
17. [ذیل آیه‌ی 72 سوره‌ی انفال و به مناسبت بحث نسخ] در صدر اسلام توارث (ارث بری) بر پایه‌ی هجرت و موالات در دین بود. (26)
18. [ذیل آیه‌ی 3 سوره‌ی رعد: وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ] به گفته‌ی مفسران [مانند طنطاوی در الجواهر و مراغی در تفسیر و ...] زوجیت گیاهان از حقایق علمی روشن و بی‌غبار است؛ ولی آیه‌ی 3 سوره‌ی رعد بر آن دلالت ندارد، گرچه از آیات 10 سوره‌ی لقمان و 49 سوره‌ی ذاریات و 36 سوره‌ی یس استفاده می‌شود. (27)
19. [ذیل آیه‌ی 14 سوره‌ی ابراهیم: رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ] آزر قطعاً پدر حضرت ابراهیم (علیه السلام) نبوده است.

استاد معرفت:

علامه طباطبایی تحقیقی در این باره دارند که آن را از قرآن برداشت کرده‌اند. (استظهره من القرآن). (28)
20. بر اساس آیه‌ی نَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ تِبْیَانًا لِّكُلِّ شَیْءٍ (29) همه‌ی اصول معارف و مبانی احکام شریعت در قرآن آمده و روایات در این باره فراوان است. (30)
21. وفای به عهد: ... وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً (31) شامل عهد فردی و اجتماعی هر دو می‌شود. (32)
22. مراد از «وزن» در آیه‌ی فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا سنگینی عمل است در برابر سبکی آن و مراد از آن در آیه‌ی وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ (34) وزنی است که اعمال با آن سنجیده می‌شود که آن «حق» است، پس هر عملی به اندازه‌ی برخوردار بودنش از حق، اعتبار و ارزش دارد؛ حسنات بر اثر برخورداری از حق سنگین است و سیئات که باطل‌اند، وزنی ندارند. (35)
23. بر پایه‌ی آیه‌ی لَوْ كَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا اگر برای جهان چند خدا فرض شود، آن خدایان در ذات و حقیقت با هم مختلف و متباین خواهند بود و تباین ذاتی آنان به تباین در تدبیر عالم می‌انجامد. در این صورت فساد در تدبیر عالم پیش می‌آید و آسمان و زمین، فاسد می‌شوند.

استاد معرفت:

این گونه استدلال، طریقه‌ای عقلانی است که عرف عام هم آن را می‌پذیرد و به کار می‌برد. (36)
24. مفاد آیه‌ی أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا. (37) تفرع و برآمدن موجودات از اصل واحد است، پس ابتدا حالت رتق و سپس حالت فتق مطرح است. (38)
25. آیه‌ی وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ (39) می‌رساند که آب، نقش و دخالت تامی در حیات جانداران دارد و در سایه‌ی بحث‌های علمی جدید، ارتباط زندگی با آب روشن شده و این از معجزات قرآن است. (40)
26. آیه‌ی وَجَعَلْنَا فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِهِمْ (41) بر ارتباط کوه‌ها با زلزله دلالت دارد؛ اگر کوه‌ها نبودند، پوسته‌ی زمین دچار زلزله می‌شد. (42)
27. [ذیل آیه‌ی وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ] (43) راه پی بردن به این که قلب منشأ حیات است، این که بشر با تجربه‌های مکرر دریافته که زنده بودن و مرگ انسان، تابع ضربان قلب و عدم آن است و از کار افتادن اندام‌های دیگر- حتی مغز- به اصل حیات آسیب نمی‌رساند. (44)
28. آیه‌ی وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِینَ (45) بدین معنا است که شما از ما منقطع و جدا و از مراقبت ما برکنار و بی‌بهره نیستید و از تدبیر ما بهره می‌گیرید، پس این راه‌های هفت‌گانه مذکور در آیه را قرار دادیم تا فرستادگان پروردگارتان آن‌ها را در تقدیر، تدبیر و تنزیل بپیمایند؟ (46)
29. محتوای آیات قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّینَ * رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ (47) اعتراف [دوزخیان] است به این که حجّت بر آنان تمام و شقاوت از جانب خودشان بوده و جبری در کار نبوده است. (48)
30. بر اساس آیات نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِینَ (49) دریافت‌کننده‌ی وحی، نفس کریم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، بدون مشارکت و دخالت حواس ظاهری ... پس آن حضرت فرشته‌ی وحی را می‌دید و صدای وحی را می‌شنید؛ ولی این دیدن و شنیدن با چشم و گوش مادی نبود، وگرنه میان او و دیگران مشترک بود [همه می‌دیدند و می‌شنیدند]، در حالی که غیر پیامبر نمی‌دید و نمی‌شنید. البته مطابق خطبه‌ی قاصعه (50) امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) مستثنا بود و مانند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌دید و می‌شنید. (51)
31. ظاهر تعبیر در آیه‌ی وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِكَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ (52) نفی عادت است [نفی عادت خواندن و نوشتن، نه نفی توانایی بر آن]، پس مفاد آیه این است که آن حضرت نمی‌خوانده و نمی‌نوشته، گرچه ممکن است قدرت بر آن داشته. این برداشت، در جهت استدلال و سیاق آن مناسب‌تر است. (53)
32. نسبت دادن آفرینش به دست خدا در آیه‌ی قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ (54) نسبتی تشریفی است (برای شرافت بخشیدن به انسان)، نه اختصاص. در آیه‌ی نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی (55) نیز اضافه تشریفی است و تثنیه ید در یَدَیَّ کنایه از اهتمام بالغ به آفرینش انسان است، زیرا آدمی هرگاه به ساختن چیزی اهتمام ورزد، از روی عنایتی که به آن دارد، هر دو دست خود را در ساختنش به کار می‌گیرد. (56)
33. در آیه‌ی وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ (57) ممکن است لَمُوسِعُونَ از معنای: أَو سَعَ فی النفقة باشد؛ بدین معنا که نفقه‌ی بیشتری به او داد. پس مراد آیه این است، نه گسترش دادن در آفرینش آسمان، چنان که بحث‌های علمی ریاضی به آن گرایش دارد. (58)
34. [ذیل آیه‌ی] أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى (59) ادله‌ی قطعی بر عصمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) متن حدیث افسانه‌ی غرانیق را تکذیب می‌کند، حتی اگر سند آن صحیح باشد، پس تنزیه ساحت قدسی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از امثال این رذایل ناسازگار با کرامت پیامبر، لازم است. (60)
35. مراد از میزان در آیه‌ی وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ (61) هر وسیله‌ی سنجشی است؛ عقیده باشد یا قول یا فعل ... پس ظاهرش هر چیزی است که حق از باطل، صدق از کذب، عدل از ظلم و فضیلت از رذیلت با آن تمیز و تشخیص داده شود. (62)
36. مستفاد از ظاهر (نه نص) آیات این است که آسمان دنیا (نزدیک‌ترین آسمان به ما) عالم ستارگان است و آسمان‌های هفت گانه، طبقه طبقه بر فراز یکدیگرند: الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ... (63) که نزدیک‌ترین آن‌ها به ما عالم ستارگان است و قرآن شش آسمان دیگر را برای ما وصف نکرده، جز این که طبقه طبقه بر فراز یکدیگرند و مراد از آسمان‌های هفت‌گانه، اجرام آسمانی (منظومه شمسی یا غیر آن) نیست. (64)
37. تعبیرهایی مانند وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّیَاطِینِ (65) در کلام الهی همانند تمثیل‌هایی است تا امور نامحسوس به شکل محسوس تصور شود و مطلب تقریب به ذهن شود. (66)
38. [ذیل آیات عَبَسَ وَتَوَلَّى * أَن جَاءهُ الْأَعْمَى] (67) خداوند در سوره‌ی قلم که در آغاز بعثت نازل شد، خُلق پیامبر را عظیم معرفی کرد، وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ (68) پس چگونه ممکن است در این سوره، پیامبر را به چهره در هم کشیدن در برابر تهی دستان و پرداختن به توانگران عتاب کند؟ (69)
39. در آیات 11 تا 18 سوره‌ی بلد، ابتدا آزاد ساختن برده مطرح شده: فَکُّ رَقَبَةٍ (70) و این بر اثر کمال عنایت و توجه اسلام به آزاد ساختن بردگان است. (71)
40. در عهد رسالت، قرآن به صورت کنونی ترتیب نیافته بود و سوره‌هایی پراکنده بدون ترتیب بود و در میان مردم به طور متفرق وجود داشت. (72)
41. آیه‌ی قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن كُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ (73) مانند تصریح است به فراگیری طوفان نوح (علیه السلام) نسبت به همه‌ی خشکی‌های زمین یا بخش اعظم آن‌ها که به منزله‌ی جمیع مناطق است؛ اگر طوفان، ویژه‌ی منطقه‌ای بود نیازی به برداشتن حیوانات نبود. (74)
42. آزر بت پرست پدر حضرت ابراهیم (علیه السلام) نبوده و قول به اینکه وی پدر ابراهیم (علیه السلام) بوده، با ظاهر قرآن منافات دارد. همچنین با عقیده‌ی اسلامی درباره‌ی موحد بودن پدران پیامبر تا آدم (علیه السلام) منافات دارد. استاد معرفت از این تحقیق با عنوان «تحقیق لطیف» یاد می‌کند. (75)
43. قصه‌گویی قرآن تعبیری از واقعیات زندگی است، برای تربیت و عبرت‌گیری و کشف حقایق. (76)
44. عدم حجیت قول صحابه و تابعان در تفسیر قرآن. (77)
45. نقدهای علامه نسبت به روایات مخالف نص یا ظاهر قرآن. استاد معرفت می‎‌گوید: بنگر که چگونه علامه، روایتی مرسل را بر سایر روایات ... ترجیح داده است و این از آن رو است که آن روایت مرسل با ظاهر قرآن و اعتبار عقلی موافق بوده است. (78)

موارد ارجاع به المیزان

1. ویژگی‌های قصه در قرآن. (79)
2. آیا جنون بر اثر تماس و آسیب‌رسانی جن به انسان است؟ (80)
3. تجرد روح از ماده و فراتر بودن آن از عالم ماده. (81)
4. آمدن خبر طوفان نوح در اوستا، کتاب مجوسیان. (82)
5. رأی ابن سینا درباره‌ی این که مُدرک قلب است یا مغز (قلب، مُدرک و مغز ابزار ادراک است.) (83)
6. بسیاری از قصه‌های قرآن ترسیم‌کننده‌ی حالت‌های واقعی موجودات است، نه مجرد فرض و خیال، مانند آن چه درباره‌ی عرضه کردن امانت بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها در آیه‌ی 72 سوره‌ی احزاب آمده و این آیه تمثیل حقیقت است. (84)
7. ویژگی‌های گوساله سامری که آیا گوساله‌ی واقعی بود یا مجسمه و «جسد»؟ (85)
8. نعم بهشتی متناسب با سرای آخرت است و الفاظ دال بر آن‌ها را نمی‌توان عیناً به مفاهیم این جهانی تفسیر کرد. (86)
9. مقطوع السند بودن تورات و شرح حوادثی که بر تورات و کتب عهد قدیم گذشته و هیچ شکی باقی نمی‌گذارد که تورات مقطوع الاسناد است. نیز ذکر تاریخ الاناجیل. (87)

دیگر موارد یادکرد از علامه و المیزان

1. یادکرد نام علامه در شمار فیلسوفانی که بر اثبات وجود نفس ادله‌ی عقلی اقامه کرده‌اند. (88)
2. ذکر نام کتاب اعجاز قرآن علامه در شمار کتب مربوط به اعجاز. (89)
3. نقل کلام علامه درباره‌ی تفسیر قرآن به قرآن. (90)
4. نقل رأی علامه درباره‌ی عدم تحریف قرآن، در شمار آرای علمای بزرگ شیعه. (91)
5. نقل کلام علامه درباره‌ی وجود اعجاز و تحدّی. (92)
6. یادکرد از علامه و توفیق او در دستیابی به اهداف سوره‌های قرآن. (93)
7. یادکرد از علامه در شمار مفسرانی که برخی روایات تفسیری را در تفسیر خود نقل کرده‌اند. (94)
8. بازگشایی راز برخی تلفیقات و مغالطات امام المشکّکین (فخر رازی) با اصول فلسفی (استاد معرفت آن را «ردّ لطیف» نام نهاده است.) (95)
9. معرفت: استاد ما علامه طباطبایی در اثبات صیانت قرآن از تحریف در جمیع اشکال و صور آن، بحثی وافی در هفت فصل دارند، با استدلال قوی و برهان محکم که شخصی که درباره‌ی تحریف قرآن بحث می‌کند، از مراجعه به آن بی‌نیاز نیست:
9/1. هر آیه و هر سوره‌ی قرآن اوصافی دارد؛ مانند نور بودن، اعجاز، عدم اختلاف و ... که از ابتدا این گونه بوده تا امروز چنین است و اگر تحریف شده بود این خصوصیات از بین می‌رفت.
9/2. روایات عرض بر کتاب و حدیث ثقلین.
9/3. ادله‌ی وجود قائلین به تحریف تماماً مخدوش هستند.
9/4. جمع اولیه قرآن در زمان ابوبکر بوده است.
9/5. اتمام جمع آن در زمان عثمان بوده است.
9/6. روایاتی که جمع اول و دوم قرآن را افاده می‌کنند، مفید قطع هستند که در زمان حیات نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جمع شده، بدون اینکه کمی و زیادی در آن راه پیدا کرده باشد.
9/7. ابطال و تزییف مسأله اِنساء که بعضی از اصولیان عامّه برای توجیه ضایع شدن برخی آیات بعد از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن متوسل شده‌اند. (96)
10. شیوه‌ی علامه طباطبایی در تفسیر قرآن (روش تفسیر قرآن به قرآن و نقد راه‌های دیگر). (97)

پی‌نوشت‌ها:

1. علمی که از تمزیج و ترکیب قوای ارادی با قوای خاص مادی برای دستیابی به تصرفات شگفت‌انگیز در امور طبیعی بحث می‌کند.
2. شبهات و ردود، ص 204.
3. التفسیر الاثری الجامع، ج1، ص 235.
4. ر. ک: تفسیر و مفسران، ج2، ص 23؛ التفسیرالجامع الاثری، ج1، ص 125.
5. التمهید، ج3، ص 209.
6. بحارالانوار، ج30، ص 510، و ج 36، ص 227.
7. نهج البلاغه، خطبه 133.
8. ر. ک: التأویل فی مختلف المذاهب و الآراء، صص 106-102؛ تفسیر و مفسران، ج1، صص 83-74؛ مرزبان وحی و خرد، صص 166-163، مقاله استاد معرفت.
9. التفسیر الاثری الجامع، ج1، ص 69.
10. وادار ساختن از روی اکراه.
11. شبهات و ردود، ص 73.
12. بقره، آیه 106.
13. شبهات و ردود، ص 360.
14. بقره، آیه 179.
15. التمهید، ج5، ص 60.
16. بقره، آیه 228.
17. شبهات و ردود، ص 121.
18. التمهید، ج3، ص 22.
19. تفسیر و مفسران، ج2، ص 140.
20. نساء، آیه 159.
21. شبهات و ردود، ص 109.
22. انعام، آیه 68.
23. التمهید، ج3، ص 460.
24. انعام، آیه 82.
25. التفسیر الاثری الجامع، ج1، صص 236-235.
26. التمهید، ج 2، ص 311.
27. شبهات و ردود، صص 317-316.
28. همان، صص 55-53.
29. نحل، آیه 89.
30. التمهید، ج6، ص 24.
31. اسراء، آیه 34.
32. التمهید، ج6، ص 309.
33. کهف، آیه 105.
34. اعراف، آیه 8.
35. شبهات و ردود، ص 266.
36. التمهید، ج5، ص 501.
37. انبیاء، آیه 30.
38. التمهید، ج6، ص 133.
39. انبیاء، آیه 30.
40. التمهید، ج6، صص 34-33.
41. انبیاء،آیه 31.
42. التمهید، ج6، ص 158.
43. حج، آیه 46.
44. شبهات و ردود، صص 320-319.
45. مؤمنون، آیه 17.
46. شبهات و ردود، صص 335-334.
47. مؤمنون، آیات 107-106.
48. التمهید، ج3، صص 365-364.
49. شعراء،آیات 194-193.
50. نهج البلاغه، خطبه 192.
51. التمهید، ج1، ص 31.
52. عنکبوت، آیه 48.
53. علوم قرآنی، ص 43.
54. ص، آیه 75.
55. حجر، آیه 29؛ ص، آیه 72.
56. شبهات و ردود، ص 22.
57. ذاریات، آیه 47.
58. التمهید، ج6، صص 114-113.
59. نجم، آیه 19.
60. التمهید، ج1، ص 90.
61. الرحمن، آیه 9.
62. التأویل فی مختلف المذاهب و الآراء، ص 63.
63. ملک، آیه 3.
64. شبهات و ردود، ص 325.
65. ملک، آیه 5.
66. شبهات و ردود، ص 325.
67. عبس، آیات 1-2.
68. قلم، آیه 4.
69. التمهید، ج3، ص 455.
70. بلد، آیه 13.
71. التمهید، ج6، ص 329.
72. علوم قرآنی، ص 47.
73. هود، آیه 40.
74. شبهات و ردود، صص 41-38.
75. ر. ک: التفسیر الاثری الجامع، ج1، صص 239-237.
76. ر. ک: شبهات و ردود، ص 425.
77. ر.ک: تفسیر و مفسران، ج1، ص 279.
78. ر. ک: التفسیر الاثری الجامع، ج1، صص 237-236.
79. شبهات و ردود، صص 425 و 438.
80. همان، ص 191.
81. علوم قرآنی، ص 29.
82. شبهات و ردود، ص 35.
83. همان، ص 319.
84. همان، ص 438.
85. همان، ص 68.
86. علوم قرآنی، ص 55.
87. صیانة القرآن من التحریف، ص 147.
88. التمهید، ج1، ص 35.
89. علم قرآنی، ص 344.
90. تفسیر و مفسران، ج2، ص 499.
91. علوم قرآنی، صص 458-455.
92. التمهید، ج4، صص 135-134.
93. علوم قرآنی، ص 406.
94. التمهید، ج3، ص 254.
95. همان، ص 362.
96. صیانة القرآن من التحریف، ص 74-75.
97. ر. ک: تفسیر و مفسران، ج1، صص 104-101.

منبع مقاله :
نصیری، علی؛ (1387)، معرفت قرآنی، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.